اخبار سیاسی - خاتمي: منكر اشتباهات خود نيستيم
به گزارش اعتماد، خاتمي نيز صريحتر از دفعات قبل استراتژي آينده اصلاحات را براي جوانان اين جريان تشريح كرد:
ميتوان
به اطلاعات و آماري كه چه در دولت قبل و چه امروز منتشر ميشود، مراجعه
كرد و بهراحتي به اين نتيجه اذعان كرد كه عملكرد دولت اصلاحات درخشانترين
عملكرد در دوران پس از جنگ در بسياري از حوزهها بوده است.
اصلاحات بايد رويكردش رو به مردم باشد و كمك كند بدبينيهاي احتمالي كه
نظام نسبت به اين جريان پيدا كرده، حذف شود؛ اگر چنين نشود، نتيجهيي جز
واگذاري عرصه به تندروهاي مسووليتناپذير جامعه حاصل نخواهد شد و اين هم به
زيان مردم است و هم به زيان نظام.
اصلاحطلبان در عرصههاي مختلف
بايد زمينه تعامل و گفتوگو با همه جريانات سياسي معتدل را ايجاد كنند؛
البته اين به معناي ائتلاف مستقيم نيست اما ميتوان در حين رقابت، با احزاب
و گروههاي ديگر همكاري و همراهي داشت. مجلس نبايد در انحصار گروهي تندرو و
انحصارطلب باشد و اميد است گروههاي اصلاحطلب، اعتدال گرا و عقلاي متعلق
به هر جناح و گرايشي بتوانند مجلسي آرام و معتدل به وجود بياورند.
هر جرياني بايد تعريف واضحي از چيستي و كيستي خود داشته باشد و نقش اين
چيستي و كيستي را در رفتار، مواضع و رسالتهاي خود بشناسد. همه جريانات
بايد گفتمان خاص خود را داشته باشند و با آن گفتمان شناخته شوند. گفتمان
مجموعهيي از انديشه و رويكرد است و در مورد اصلاحطلبي بايد مشخص كنيم كه
اين گفتمان چيست؟ البته در اين زمينه كارهاي خوبي صورت گرفته و ماهيت و
رويكرد اصلاحطلبي روشن است گرچه هنوز هم بايد در اين زمينه كار كرد.
سه گفتمان غالب در عصر مشروطيت وجود داشت. گفتمان نخست، دين را مانع
پيشرفت ميدانست و بهطور كلي دينستيز بود و امروزي بودن را، بدون در نظر
گرفتن سير و تحول تاريخي غرب و بنيادهاي فكري آن، شباهت ظاهري با غرب معنا
ميكرد. گفتمان دوم، غرب را دشمن ميپنداشت و با وجود اينكه درونمايه اصلي
سنت محتواي آن است، ظاهر آن را بدون در نظر گرفتن محتوا اصل ميدانست.
به عنوان مثال، پيروان اين گفتمان با آنكه
در ابتدا با ظلم و ستم قاجار مخالف بودند بعدها حاضر شدند همراه محمدعلي
شاه و حكومت مستبد وي باشند. گفتمان سوم گفتماني بود كه در عين پايبندي به
سنت، قايل به نوآوري و اجتهاد در آن بود. با نوآوري در سنت مفاهيم جديدي به
مقتضاي زمان در آن معنا ميشود و دين ميتواند پاسخ نيازهاي جديد را بدهد.
اين گفتمان معتقد بود مردم بر سرنوشت خويش حاكمند. اما رويكرد سوم در عمل
شكست خورد و در پي آن گفتماني ايجاد شد كه ماحصل آن ديكتاتوري خشن كه ادعاي
نوآوري و نوسازي را داشت بود.
ما انقلاب بسيار بزرگي داشتيم كه
هم نگاه به دين داشت و هم به جامعه. چون جامعه ما هويت ديني خاص خودش را
دارد، اگر بتوانيم جمهوريت را سازگار با دين تعريف كنيم توانستهايم به
اهداف انقلاب و امام نزديكتر شويم. گرچه اخلاق همواره در عرصه سياست غريب
بوده است ولي بهخصوص بعد از ماكياولي بهطور كامل در اختيار سياست قرار
گرفت و سياست معطوف به قدرت شد. ما جمهوري اسلامي را ميخواستيم و
ميخواهيم چراكه فقدان اخلاق و معنويتي كه در جوامع دموكراتيك ديگر وجود
دارد ميتوان با درك درست دين جبران كرد.
متاسفانه گاهي
بداخلاقيهايي با دين توجيه ميشود و چهره شرعي و موجه به خود ميگيرد و
گاهي تا جايي پيش ميرود كه اين بياخلاقيها به ارزش تبديل ميشود و به
عنوان مثال تهمت زدن و دروغ گفتن و بردن آبروي ديگران و حتي گرفتن جان آنان
تبديل به يك ارزش ميشود. هر جرياني ممكن است اشتباهاتي داشته باشد و ما
منكر اشتباهات خود نيستيم.
امام (ره)، جمهوري اسلامي را مطرح
كردند نه خلافت اسلامي و امروز هم شاهد اين هستيم كه گروههايي تحت عنوان
خلافت اسلامي چه بر سر اسلام و مردم آوردهاند و ميآورند. امام اين موضوع
را مطرح كردند چراكه مطمئن بودند جمهوريت به همان معنايي كه در سطح جهان
مطرح است دقيقا با اسلام و دين سازگار است؛ اگر تعبيري از دين ارايه شود كه
با جمهوريت سازگار نيست آن تعبير از اسلام لااقل از نظر انقلاب ما نادرست
است.
اخبارسیاسی - اعتماد